ای وای من که کیر من از دست رفت
کیرم که در نبرد سرش همچو سنگ بود
برپا و استوار و دلاور به جنگ بود
روز نبرد گرچه بسی کار تنگ بود
هنگام کارزار نه کارش درنگ بود
این خفته نیست کیر منست این که مرده است
این کیر جان خویش به جانان سپرده است
############
مالیدمت همیشه ز پا تا به فرق سر
بودی درون خشتک من همچو شیر نر
در یاد کون همیشه دلت می کشید پر
هی می کشیدمت به چپ و راست چون فنر
ای کیر نوجوان که تو ناکام مرده ای
بس درد و داغ بر دل یاران سپرده ای
##########
افسار ای تو کیر همی می گسیختی
پیر و جوان ز پیش تو هی می گریختی
خاکی نبود انکه تو بر سر نبیختی
ای کیر کس به سوگ تو اشکی نریختی
ای سرو ناز بر تو چه بیداد رفته است
گویی به سینه خنجر پولاد رفته است
##############
آن کو گرفت از همه کس ناز شست رفت
آن کو به زور، سد سکندر شکست رفت
ان شیر اژدها سر و آن پیل مست رفت
ای وای من که کیر من از دست رفت
کفتم ببین دوباره چه تخمی نهاده است
دیدم که سر بریده و بیجان فتاده است
ليست هناك تعليقات:
إرسال تعليق