الثلاثاء، 12 يونيو 2007



همیشه سر ِمیزِ صبحانه
وقتی که شیر می‌خورم
هوس ِآب ِکیر می‌کنم
ولی نمی‌دانم
چرا شبهاکه آب ِکیر می‌خورم
هوس ِ شیرنمی‌کنم
عشق ِبزرگ به درد نمی‌خورد

باورکن
نمی‌شود در مشت جاش داد
نازش کرد
مثل ِ این کیرِ مصنوعی

عاشق کوچکش خوب است
«شهلا کاتبان »

هناك تعليق واحد:

غير معرف يقول...

یا بعد طوایفی